اثاث كشي ... واي كه چه لذتبخشه!!!
اين روزا كه گذشت مامان و بابا اثاث كشي داشتن و حسابي مشغول بودن... بگذريم كه اونقدر سرشون شلوغ بود كه بعضي وقتا حسابي ازمن غافل ميشدن ... شكايتي ندارم موضوع صحبت من بيشتردرباره جنبه دوست داشتني و لذتبخش اثاث كشيه... وقتي كه همه چيز به هم ريخته بود... همه وسايل وسط خونه بود ...و من بدون نيازبه كمك ديگران!!! ،پابلندي واستعانت ازهروسيله ي "قدبلند كن!"... به همه چيز دسترسي داشتم و تادلم ميخواست وبدون شنيدن جيغ هاي بنفش و حتي بدون شنيدن كلمات "نكن"،"دست نزن" ،"برندار" و... باآسودگي خاطر به همه چيز دست ميزدم البته در ابتدا موضوعي كه خيلي فكرمنو به خودش مشغول كرده بود اين بود كه اثاثا كجا ميرن!!! مدام ا...